welcome♡

 

*پاییزه و تو در حالی که یه پالتوی بلند کرم به تن داری و شالگردن شبرنگی رو سرسری روی شانه هات انداختی داری در پارک قدم میزنی، نوای شکستن برگ های خشک زیر قدم هات گوش هاتو نوازش میده و نسیم ملایم پاییزی مانند مادری دلسوز بر صورتت بوسه میزنه؛ از جلوتر صدای ورق زدن کاغذ میشنوی، ناخودآگاه کنترل قدم هاتو به گوش هات میدی و خودتو روبه روی یک نیمکت چوبی نارنجی میبینی و متوجه یه دفتر قهوه ای روی اون میشی که ورق هاشو به دست نسیم سپرده و تورو به خودش دعوت میکنه، اون رو دستت میگیری و صفحه اولو باز میکنی: 

 

"به نام خالق هستی" 

 

اینجا دفتر خاطرات یه دختر خوبه:>

 

اگر تو، اینجا و در این زمان این دفترو پیدا کردی بدون اتفاقی نبوده پس یه لبخند مهمون لبهات کن و شروع کن به ورق زدن:] 

 

 

 

  • .. ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

"word of truth"

به نام خدا 

این صفحه از دفتر خاطرات اختصاص داره به جملاتی که دوسشون دارم و میخوام در خاطرم ماندگار باشند^^

  • .. ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

تپه چربی کچل

میدانی پشت کنکور ماندن چطور است؟ 

گویی به هیچ جا تعلق نداری، نه وارد دنیای بزرگسالی و جنب و جوش جوانی شدی و نه دنیای طفولیت و نوجوانی گردنت میگیرد. 

احساس میکنی زندگی تنها برای دیگران جریان دارد و تو در خلا گیر افتادی

، هم سن هایت که به دانشگاه رفتند را میبینی و با خود میگویی شاید اگه بهتر میخوندم باهاشون هم کلاسی میبودم، دهمی هارا که میبینی از مغزت میگذرد کاش چند سال دیر متولد میشدم و درست میخوندم

ولی این شاید و کاش ها فقط زاییده ی حس ناتوانی ات هستن که وقتی نگاه دیگران را میبینی شدت میگیرد که گویی به نمادی از شکست و جرم نگریستند، آنها نه تنها کمکی هم نمیکنند بلکه بیشتر در مرداب هولت میدهند

تا میشینی با آرامش فقط بخوانی، دنیا یاد می افتد زندگی ات را گره بزند آن هم گره هایی کور که جز گریه کاری برایشان نمیتوانی بکنی. 

چند ماه که بگذرد یواش یواش شادی معنایش را از دست می دهد و برایت در عددی موسوم به رتبه خلاصه میشود دیگر نه بوی خاک باران دیده شادت میکند و نه انیمه هایی که قبلا برای دیدنشان جان میدادی. 

هر روز وزنه های بیشتری به تنت میچسبد و تاز های بی شماری از گیسوانت میکَنی و در نهایت میشوی یک تپه چربیِ کچل اما اینها برایت مهم نیست، پشت کنکور بودن با تو کاری میکند که حاضری یک تپه چربیِ کچلِ دانشجو باشی تا زیبارویی بی هدف

پوچی تو را میکُشد پس نایست، کمی دیگر تاب بیاور، چند تست دیگر هم بزن شاید همین راهی باشد که دوباره زندگی را احساس کنی. 

  • .. ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

گاهی

گاهی اوقات یه چاه لازم داری تا باهاش حرف بزنی و فریاد بکشی 

گاهی اوقات اونقدر دل آزرده میشی که به کرم پلاناریاهم حسودیت میشه

گاهی میخوای نفری یه پشت دست بزنی تو دهن کسایی که با کفشای تو راه نرفتن و قضاوتت میکنن

گاهی یه آغوش میخوای واسه اینکه اندازه اقیانوس گریه کنی

گاهی اونقدر پول میخوای که بانکو باهاش بخری

گاهی ام فقط یه خونه اروم و شاد میخوای

میدونم همه سختیای الانم واسه موفقیت بعدا لازمه! فقط از خدا میخوام صبر و قدرت بهم بده 

  • .. ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

"train of life"

 

سرنوشت و زندگی مثل اینکه سوار یک قطاری که خودت لوکوموتیورانش هستی ، این قطار از پستی و بلندی میگذره، ممکنه تو راهش با باد و باران روبه رو بشه، از مسیر های سرسبز بگذره یا از راه های بیایونی و خشک،امکان داره زود به مقصدش برسه یا سفری طولانی داشته باشه. 

امروز من آخرین امتحان پایه یازدهممو دادم و قطارمو وارد ریل سومین سال دبیرستان کردم:> 

  • .. ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

"the Phoenix"

یک روز تو کلاس داشتیم با دبیر ریاضیمون_آقا هستن_ در مورد رشته ها و دانشگاه های آینده دار صحبت میکردیم چون ایشون در این زمینه خیلی اطلاعات دارن و انتخاب رشته ام میکنن و حرفای مفیدیم زدن اما یکدفعه به شوخی گفتن: زیاد به خودتون سخت نگیرین شماکه قرار خرجتونو یکی دیگه بده! 

  • .. ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

"In the name of god"

777

آنچه هرگز شرح نتوان کرد یعنی حال من:>
Designed By Erfan Powered by Bayan